فرصت مغز در هزار روز اول زندگی از وب سایت یونیسف در این مقاله آورده می شود
اهمیت تغذیه در تکامل اولیه مغز
1000 روز اول زندگی - زمانی که تقریباً بین باردار شدن و دومین سالگرد تولد فرد را در بر می گیرد - یک دوره و فرصت منحصر به فرد است که در آن پایه های سلامت، رشد و تکامل عصبی مطلوب در طول عمر ایجاد می شود. با این حال در کشورهای در حال توسعه، فقر و شرایط ناشی از آن، سوءتغذیه، این بنیان را تضعیف میکند و منجر به مرگ و میر زودهنگام و عوارض قابل توجهی مانند سلامت ضعیف، و به طور موذیانهتر، از دست دادن قابل توجهی از پتانسیل رشد عصبی میشود.
به عنوان یک گونه، ما انسان ها تاریخچه ای از "سوء تغذیه" که مترادف با "تغذیه کم" و به معنای عدم دریافت حتی مقادیر کافی تغذیه ، با خود داریم . در عصر مدرن، در حالی که سوءتغذیه کماکان به عنوان چالش اصلی در سراسر جهان باقی مانده است، ما انسان ها اکنون با اثرات منفی «تغذیه بیش از حد» به شکل چاقی و تغذیه پرخطر به شکل رژیم های غذایی نامتعادل یا رژیم های غذایی آلوده به سموم بالقوه مواجه هستیم. هر یک از این شرایط را می توان "سوء تغذیه" به معنای واقعی کلمه (تغذیه بد) در نظر گرفت و نشان داده شده است که هر کدام به طور بالقوه رشد مغز را کاهش می دهند.
حداقل 200 میلیون کودکی که در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند به پتانسیل های تکاملی خود نمی رسند (1). همراه با سوءتغذیه، تأثیرات همزمان بیماریهای عفونی، خطرات محیطی، و خشونتهای اجتماعی و خانگی، همگی در این از دست دادن پتانسیل تکاملی نقش دارند. برخلاف بسیاری از تأثیرات دیگر که تغییر ناپذیر یا بسیار دشوار است، تغذیه چیزی است که ما می توانیم کنترل کنیم. دورههای حساس یا حساس رشد مغز که مستعد کمبودهای تغذیهای خاص هستند، به طور فزایندهای به خوبی تعریف میشوند، و پیشگیری از کمبودهای طولانیمدت با مداخلات تغذیهای بهموقع در طول دوره جنینی و سالهای اول زندگی یک امکان واقعی است.
مداخلات مبتنی بر دانش در این پنجرههای حیاتی، پتانسیل اعمال تأثیرات جهانی عمیق را دارند، زیرا برآورد شده است که اصلاح کمبودهای تغذیهای به تنهایی قدرت افزایش ضریب هوشی جهان را به میزان 10 امتیاز دارد (2).
دوره های حساس رشد مغز
در حالی که مغز انسان در طول زندگی به رشد و تغییر ادامه می دهد، سریع ترین دوره رشد مغز و دوره بالاترین انعطاف پذیری آن در سه ماهه آخر بارداری و دو سال اول زندگی است. مغز انسان در 5 ماهگی پس از لقاح، ساختاری صاف و دو لوب است که تا حدودی شبیه دانه قهوه است. در 9 ماهگی، یعنی تولد رسیده، چین و شکنج هایی دارد که نشان دهنده پیچیدگی قابل توجهی است. و مغز بزرگسالان شبیه مغز گردو است.
در بدو تولد، نواحی مغز که به سرعت در حال رشد هستند شامل هیپوکامپ و قشر بینایی و شنوایی است. در اولین سال پس از تولد، رشد سریع نواحی پردازش زبان و همچنین رشد اولیه قشر جلوی مغز وجود دارد که "پردازش بالاتر" مانند توجه، بازداری و انعطاف پذیری را کنترل می کند.
1000 روز اول با میزان های سریع تکثیر نورون ها (تعداد سلول ها)، رشد و تمایز (پیچیدگی)، میلین سازی وایجاد سیناپس ها (اتصال) مشخص می شود. بنابراین، این دوره زمانی بیشترین فرصت را برای ارائه تغذیه مطلوب برای اطمینان از رشد طبیعی و همچنین زمان بیشترین آسیب پذیری مغز در برابر هر گونه کمبود مواد مغذی دارد.
در حالی که همه مواد مغذی برای رشد و عملکرد مغز مهم هستند، تکامل کلی و مطلوب مغز به تامین مقادیر کافی از مواد مغذی کلیدی در طول دورههای زمانی حساس خاص در این 1000 روز اول بستگی دارد.
مغز یک اندام همگن نیست، بلکه از چندین ناحیه مجزا تشکیل شده است که هر کدام دارای یک مسیر رشد منحصر به فرد هستند که در نهایت به یکدیگر متصل می شوند تا اندام پیچیده ای را ایجاد کنند که رفتار را هدایت می کند. بنابراین، یک مسیر رشد مشترک یا دوره حساس واحد وجود ندارد. در عوض، نواحی مختلف (مانند هیپوکامپ، جسم مخطط، قشر) و فرآیندهای مغز (مانند میلینسازی) مسیرهای رشدی را نشان میدهند که در زمانهای مختلف طول میکشند و به اوج میرسند، و هر دوره زمانی (و منطقه) نیاز به مواد مغذی خاصی دارد. یک ماده مغذی حیاتی در یک دوره زمانی ممکن است تأثیر کمی داشته باشد یا در دوره دیگر تأثیر نداشته باشد. شناسایی این دورهها معمولاً ابتدا در مدلهای حیوانی انجام میشود و با مطالعات مکملهای غذایی در بارداری یا اوایل نوزادی که نتایج شناختی و رفتاری مفیدی را به همراه دارد تأیید میشود.
در حالی که مغز برای رشد به همه مواد مغذی نیاز دارد، مواد مغذی خاصی از جمله پروتئین، اسیدهای چرب اشباع نشده چندگانه، آهن، روی، ید مس، کولین، فولات و ویتامینهای A، B6 و B12 بسیار حیاتی هستند. از این میان، آهن، ضرورت تغذیه کافی در زمانهای خاص رشد مغز را برای اطمینان ازرسیدن به پتانسیل تکاملی نشان میدهد.
کمبود آهن شایع ترین کمبود تغذیه ای در جهان است. در سراسر جهان، تخمین زده می شود که 47٪ (293 میلیون) از تمام کودکان پیش دبستانی و 42٪ (56 میلیون) از تمام زنان باردار کم خون هستند، که تقریباً نیمی از آنها به کمبود آهن نسبت داده می شود (3).
دوره های اوج نیاز به آهن مغز و در نتیجه بالاترین خطر اختلال عصبی رفتاری ناشی از کمبود آهن عبارتند از:
1) دوره جنینی/نوزادی و
2) نوزادی/کودکی (6 ماه تا 3 سال).
مغز در حال رشد در این زمانها به آهن برای پروتئینهایی نیاز دارد که تولید میلین، سنتز انتقالدهندههای عصبی و تولید انرژی عصبی را تنظیم میکنند. این فرآیندها به نوبه خود از سرعت پردازش در مغز و همچنین رفتارهایی مانند عاطفه و احساسات و یادگیری و حافظه پشتیبانی می کنند.
در یک بررسی اخیر، 19 مطالعه از 21 مطالعه، اختلال در عملکرد ذهنی، حرکتی، اجتماعی-عاطفی یا عصبی فیزیولوژیک را در نوزادان مبتلا به کم خونی فقر آهن در مقایسه با نوزادان بدون کم خونی فقر آهن گزارش کردند (4).
مکمل آهن در دوره های کلیدی برای جلوگیری از آسیب بعدی
ثابت شده است که مکمل آهن در این دوره های کلیدی نیاز به آهن، به ویژه در دوران بارداری، یک عامل بازدارنده موثر از اختلالات تکامل عصبی بعدی است. در یک مطالعه اخیر در چین، کودکان متولد شده از مادران مبتلا به کم خونی فقر آهن در اواخر بارداری دارای نمره شاخص تکامل ذهنی به طور قابل توجهی پایین تری نسبت به کودکان مادران فاقد فقر آهن در 12، 18 و 24 ماهگی بودند (5).
با این حال، این کمبود در کودکان مادرانی که در طول بارداری مکمل آهن و اسید فولیک دریافت کرده بودند، اصلاح شد، اما در کودکانی که مادرانشان اسید فولیک به تنهایی یا مکملهای ریزمغذی متعددی که حاوی نیمی از آهن بود، دریافت کرده بودند، اصلاح نشد. به طور مشابه، در نپال، مصرف روزانه مکمل آهن/اسید فولیک که در اوایل بارداری شروع میشود منجر به نمرات بهتری در حافظه کاری، کنترل مهاری و عملکرد حرکتی ظریف در کودکان 7 تا 9 ساله میشود (6). با این حال، آهن/اسید فولیک روزانه با یا بدون مکمل روی در کودکان از میانگین سنی 22 ماهگی تا 36 ماهگی با مادرانی که در دوران بارداری مکمل ریز مغذی دریافت نکرده بودند، هیچ تاثیری بر جنبههای عملکرد فکری، اجرایی یا حرکتی در سن 7-9 سالگی نداشت. (7). همانطور که توسط نویسندگان مطالعه فرض شده است، این امکان وجود دارد که پنجره فرصت از دست رفته باشد.
انعطاف پذیری در مقابل آسیب پذیری
بر اساس آنچه که اکنون در مورد میزان رشد مغز در 1000 روز اول شناخته شده است، جای تعجب نیست که ریشه برخی از پیچیده ترین رفتارهای انسان در اوایل زندگی مشخص شود. خیلی قبل از اینکه بیان رفتاری آشکاری از آن مناطق وجود داشته باشد. در واقع، یکی از برجستهترین جنبههای علوم اعصاب تغذیهای رشدی، این یافته است که انحراف اولیه زندگی از مسیر مورد انتظار به دلیل کمبود مواد مغذی میتواند بر عملکرد مغز در بزرگسالی، مدتها پس از تکمیل مواد مغذی تأثیر بگذارد.
در حالی که توانایی مغز جوان برای بهبودی از آسیب های اولیه بسیار انعطافپذیر است و امیدواریم که هیچوقت برای اصلاح بخشی از نقصها دیر نیست، با افزایش سن، فرصتها کمتر میشود.
این علم نشان میدهد که ساختن درست مغز در وهله اول از طریق برنامههای پیشگیری از کمبود تغذیه، سیاست بسیار بهتری نسبت به تکیه بر درمان جایگزین پس از بروز کمبود است. تغذیه مغز جنین، نوزاد و کودک خردسال یکی از بهترین راه هایی است که می توانیم به این هدف دست یابیم.
منبع :Sarah Cusick, PhD and Michael K. Georgieff, M