به گزارش ایلنا، نتایج بدست آمده از تحقیقات معاونت رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بیانگر این است که توسعه اقتصادی و اجتماعی بلندمدت هر کشوری منوط به سرمایهگذاری روی کودکان است که نسل فردای هر جامعه را تشکیل میدهند. سرمایهگذاری به شکل تغذیه، بهداشت و آموزش کودکان که بهزیستی آنها را تامین نماید، برای توسعه هر کشوری بسیار ضروی است. کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و به تازگی چین، پیش از شروع جهش اقتصادی و رسیدن به نرخهای رشد بالای اقتصادی، ابتدا سرمایهگذاری عظیمی روی پرورش کودکان سالم و باسواد کردند که کارگران مولد کنونی شدند و فقر را از بین بردند. برآوردها نشان میدهد هر یک سال تحصیل بیشتر کودکان، 10 درصد درآمد را در بزرگسالی افزایش میدهد. در نقطه مقابل، کودکان دچار سوء تغذیه و کم غذایی، هزینهای به میزان 2 تا 3 درصد کاهش تولید ناخالص داخلی بر اقتصاد تحمیل کرده و چرخه فقر را تداوم میبخشند.
یکی از شاخصهای نشان دهنده وضعیت کودکان در سطح جهان، «شاخص رشد و تکامل کودک» است که از ادغام سه نماگر سلامت، آموزش و تغذیه کودک به دست میآید. نتایج آخرین شاخص منتشر شده در سال 2012 ، نشان از بهبود وضعیت ایران در فاصله سالهای 1995 تا 2010 میلادی دارد. ایران طی این مدت با 15 پله ارتقا توانسته است از رتبه 75 به 60 جهان برسد و امتیاز شاخص را از 16 به 8 تغییر دهد. بیگمان اقدامات گوناگون انجام شده از هنگام تاسیس وزارت رفاه و تامین اجتماعی (سال 1383) در خصوص توسعه و رشد و تکامل کودکان نظیر ارائه یک وعده غذای گرم به کودکان در روستامهدهای سراسر کشور، ارائه سبد غذایی به کودکان زیر 6 سال مبتلا به سوء تغذیه، اتخاذ رویکرد خانواده محوری و تسهیل شرایط سپردن کودکان بیسرپرست به خانوادهها، اعطای کمک مالی به خانوادههای پذیرنده کودکان بیسرپرست، استفاده از ظرفیتهای بخش غیردولتی در توانمندسازی کودکان بیسرپرست و سایر اقدامات مرتبط، در این پیشرفت بیتاثیر نبوده است.
در طول دهه گذشته، جهان شاهد پیشرفت بیسابقه در نرخ زنده ماندن و نیز بهزیستی کودکان بوده است. میلیونها کودک برای نخستین بار توانستند به مدرسه بروند و به واسطه کاهش چشمگیر نرخ مرگ و میر، بسیاری از انها شانس زنده ماندن را پیدا کردند. تغذیه کودکان و دسترسی ب آموزش ابتدائی دو ابزار مهم جهانی برای بررسی میزان پیشرفت در حوزه رفاه کودک است.
شاخصهای به روز شده رشد و تکامل کودک، بیانگر ناکامی در پیشگیری از کم غذایی بر روی بهزیستی کودکان و نشانه های اولیه بحرانی نوظهور در این زمینه است. بدیهی است در چنین بستری، اقدامات معمول کفایت نکرده و نیاز به اقدامات بیشتر است.
موسسه خیریه نجات کودکان، جامعه بین المللی به منظور یافتن فرصته ای پیش روی برای ایجاد جنبشی گسترده علیه گرسنگی در سطح جهان، تغذیه با شیر مادر و غنی سازی مواد غذایی مورد تاکید قرار داده و از دولتهای کشورهای در حال توسعه خواسته است تا سیاست های ملی و اهداف مشخص برای کاهش مرگ و میر کودکان داشته باشند.
همچنین تقویت برنامههای پرداختهای اجتماعی (از جمله پرداختهای نقدی) به عنوان ابزار سیاستی کلیدی برای مبارزه با گرسنگی و کمغذایی، هم در زمان ثبات و هم بحران، به عنوان ابزارهای واکنش موثر که به راحتی قابل اندازهگیری هستند مورد تصریح قرار گرفته است.
بحران گرسنگی قابل حل است، اما نیاز به تلاش همه جانبه دارد و به صورت انفرادی و لحظهای رفع نمیگردد. توجه به محرکهای اصلی تاثیرگذار بر قیمتهای بالای مواد غذایی از قبیل سرمایهگذاری در توسعه کشاورزی و اولویتبندی د رحمایت از زنان تولیدکننده و رویکردهای پایدار کشاورزی، که از ریشههای بحران غذایی است میتواند بحران گرسنگی را تا حد قابل توجهی کاهش دهد.
شاخص رشد و تکامل کودک 2012، داستان موفقیتآمیز پیشرفت در بهزیستی کودکان در سراسر مناطق جهان، اعم از فقیر و غنی را نشان میدهد.
از اواخر دهه 1990 تاکنون بهزیستی کودک در 90 درصد از کشورهای ارزیابی شده با شاخص رشد و تکامل کودک بهبود داشته است. به طور میانگین، وضعیت زندگی کودکان در سراسر جهان بیش از 30 درصد بهبود یافته است. این بدان معنا است که در اواخر دهه اول سده 21 نسبت به یک دهه پیش، شانس حضور کودکان در مدرسه یک سوم بیشتر و میزان مرگ و میر پیش از سن 5 سالگی کودکان یک سوم کاهش یافته است.
این خبر مهمی است که کشورهای فقیرتر از پایینترین سطح آغاز نمودهاند و توانستهاند شکاف وضعیت رفاهی خود را در مقایسه با کشورهای ثروتمندتر کاهش دهند و بر همین اساس از اختلافات و تفاوتهای جهانی بکاهند. متاسفانه تا از بین بردن کامل این شکاف، راه زیادی مانده است. نابرابری جهانی در وضعیت رفاهی کودکان برای ارائه شانس برابر در زندگی به هر کودک، کماکان به صورت یک چالش باقی مانده است.
شاید یکی از بزرگترین موفقیتها این باشد که از سال 2000 میلادی کشورهای در حال توسعه پیشرفت سریعتری را نسبت به نرخ میانگین تجربه کردهان. افزایش شانس کودکان فقیر در کشورهای فقیر برای زنده ماندن تا پیش از رسیدن به 5 سالگی و یا شانس رفتن به مدرسه دلگرم کننده است، چرا که نه تنها پیشرفت عمدهای حاصل شده، بلکه این پیشرفت در آن دسته از کشورهایی که در گذشته در این زمینه عقب مانده بودند، به صورت چشمگیری زیاد بوده است.
علی رغم پیشرفت چشمگیر در سطح جهانی و در کشورهای توسعه یافته، هنوز نابرابریهای گستردهای در جهان وجود دارد. تولد در کشور توسعه یافته یا کشور در حال توسعه کماکان، تفاوتهای عمدهای در تعیین وضعیت زندگی کودکان به وجود میآورد. در حالی که کشورهای توسعه یافته به بالاترین امتیازها در رتبهبندی نزدیک هستند، وضعیت اکثر کودکان در کشورهای در حال توسعه 8 برابر بدتر و وخیمتر از کودکانی است که در کشورهای ثروتمندتر متولد می شوند.
به منظور درک بهتر ماهیت پیشرفت در شاخص رشد و تکامل کودک سه مولفه 1 نرخ مرگ و میر کودکان زیر 5 سال، 2 نرخ عدم ثبت نام در مدارس ابتدایی 3 شیوع کم وزنی حائز اهمیت است. دو مولفه اول پیشرفت خوبی داشته در حالی که مولفه آخر عمکرد نسبتا ضعیفی داشته است نبابراین کم غذایی کماکان جلوی پیشرفت در بهزیستی کودکان را میگیرد.
ما نمیتوانیم بدون داشتن کودکان تحصیل کرده درباره ایجاد اقتصادهای قوی، دموکراسیهای پایدار و جوامع برابر صحبت کنیم. ما به پسران و به ویژه دخترانی نیاز داریم که بتوانند بخوانند، بنویسند، محاسبه کنند تفکر انتقادی داشته باشند تا ما را به جهانی ا منتر و آرامتر هدایت کنند. فراخوان تجدید عهد جهانی به یادگیری، کمک خواهد کرد به افراد تاثیرگذار و مهم در سراسر دنیا فشار آوریم تا زمان، انرژی و منابع خود را صرف بهبود یادگیری و آموزش همه کنند.
علت این که مولفه آموزش در شاخص رشد و تکامل کودک، به تعداد کودکان ثبت نام شده در مدرسه متکی است این است که دادههای ملی نسبتا زیادی در این مورد وجود دارد. اما دادهها در طول دهه گذشته نشان میدهد هدف توسعه هزاره که بر افزایش تعداد کودکان ثبت نام شده در مدرسه متمرکز بوده است، به قیمت افت کیفیت یادگیری تمام شده است. در بسیاری از کشورها، دانش آموزان حتی سواد ابتدایی و مهارتهای مربوط به اعداد را به دست نمیآورند.
نرخ بالای ثبت نام در مدارس نشان دهنده تعداد کودکانی نیست که یک سال تحصیلی را با موفقیت گذراندهاند و یا مهارتهای ابتدایی و اصلی را فرا گرفتهاند. با وجود کلاسهای پرجمیعت و فقدان معلمان آموزش دیده، کودکان سالها بدون یادگیری خواندن و نوشتن، ریاضیات و یا مهارتهای زندگی زمان خود را در مدرسه سپری میکنند. بر اساس تحقیقات موسسه بروکنیگز تقریبا 200 میلیون کودکی که در مدارس ابتدایی شرکت میکنند آنقدر اندک چیزی میآموزند که برای خواندن کلمات ابتدایی با مشکل مواجه هستند.
ثبت نام کودکان در مدرسه کافی نیست. حق آنها برای آموزش شامل حق یادگیری است. تحقیقات ایخر اهمیت آموزش را بر روی سایر اهداف توسعه نشان میدهد. به عنوان مثال: احتمال زنده ماندن نوزاد مادری که توانایی خواندن دارد، بعد از سن 5 سالگی 50 درصد بیشتر است. شواهد همچنین نشان میدهد سطح و میزان یادگیری اهمیت بیشتری از تعداد سالهای سپری شده در مدرسه برحسب درآمد فردی، سلامت و رشد اقتصادی کشور دارد. بر اساس برآوردههای یونسکو در صورتی که کلیه دانش آموزان کشورهای کم درآمد مهارتهای خواندن اولیه را در مدرسه بیاموزند، تقریبا 171 میلیون نفر از ورطه فقر خارج میشوند.
دولتها، اهدا کنندگان کمک ، جامعه مدنی و موسسات دانشگاهی در راستای پیشرفت در بخش آموزش، توجه بیشتری به اهداف یادگیری معطوف میدارند.
این یافتهها هم به تنهایی نگران کننده هستند؛ چرا که میتوانند به عنوان هشداری اولیه برای افزایشهای آتی کم غذایی شدید (که با در دسترس قرار گرفتن اطلاعات بیشتر، آشکار خواهد شد) تفسیر گردند.
تاثیرات معنادار بحران غذایی و کودکانی که از کموزنی آسیب میبینند به طور برابر در بین همه کودکان توزیع نمیشود. در تحقیقی که موسسه نجات کودکان انجام داد به این نتیجه دست یافت که فقیرترین کودکان بیشتر آسیب را متحمل میشوند. بر اساس پیمایشهای خانوار که قبلا صورت گرفته بود و همچنی بعد از افزایش قیمت مواد غذایی در سال 08- 2007، ما به این نتیجه دست یافتیم که ثروتمندترین خانوارها از افزایش قیمت مواد غذایی بر درآمد خانوار و تغذیه کودکان در یک جامعه روستایی در شمال بنگلادش یافتههای فوق به دست آمده است.
در تحقیق موسسه نجات کودکان درباره حمایت اجتماعی تحت عنوان «شانسی برای رشد کردن» نشان داده شده شد استفاده از پرداختهای اجتماعی برای افزایش سهم درآمد دوپنج فقیر جامعه به میزان 10 درصد – با هزینه کل تنها 1.5درصد تولید ناخالص داخلی – روند افزایش افرادی که از کم غذایی رنج میبرند را معکوس میکند و منجر به کاهش اساسی تعداد خانواردهایی میگردد که استطاعت مالی برای تهیه مواد غذایی کافی ندارند.
البته، نیاز است به علل ساختاری عمیقتر نابرابری، مثل دستمزدهای پایین و نابرابریهای شدید در توزیع داراییهای مولد توجه جدی نمود. این نوع اقدامات از جمله پرداختهای اجتماعی، که نابرابریهای باقی مانده را مورد توجه قرار میدهد، نه تنها میتواند از بروندادهای بلندمدت بهتری بر کم غذایی کودک از نوعی که با مولفه تغذیه در شاخص رشد و تکامل کودک مشخص شده پشتیبانی کند، بلکه نقش حیاتی نیز در محدود کردن اثرات بحران دارد زیرا تضمین میکند تور ایمنی اجتماعی کار خواهد کرد.
مسالهای که چندان رضایتبخش نیست میزان پیشرفت در کاهش شیوع کموزنی در میان کودکان زیر 5 سال میباشد. هنگامی که مولفههای مختلف شاخص کلی به سلامت، آموزش و تغذیه تجزیه میگردند، دادهها نشان میدهد که پیشرفت عمدتا به دلیل بهبود وضعیت در سلامت و آموزش بوده است. کمغذایی دائما عقب مانده و به عنوان یکی از دلایل اصلی و اثرگذار منفی بر پیشرفت بهزیستی کودکان باقی مانده است.
مساله نگران کنندهتر این که، همین پیشرفت کند فعلی در مبارزه با کم غذیی نیز به واسطه تاثیرات بحرانهای مالی و غذایی جهانی به مخاطره خواهد افتاد. نسبت کودکان مبتلا به کم وزنی ( که از کمبود وزن حاد رنج میبرند) در نیمه دوم دهه نخست سده 21 افزایش یافته است. (کم وزنی شاخصی است که به طور معمول برای نشان دادن شدت بحران غذایی استفاده میشود) . افزایش تعداد کودکان مبتلاا به کم وزنی به خودی خود نگران کننده است زیرا اگر شرایط به سرعت تغییر نکند میتواند نشانه هشداری برای وخیم شدن وضعیت کم غذایی مزمن گردد.
به علاوه، نابرابری میان کشورها هنوز بسیار زیاد است. در حالی که بالاترین امتیازهای رتبهبندی تقریبا متعلق به کشورهای توسعه یافته است. وضعیت یک کودک معمولی در کشورهای در حال توسعه تقریبا 8 برابر بدتر از زمانی است که این کودک در کشورهای توسعه یافته متولد میشوند.